کد خبر: 1316454
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۳:۳۰
بازداشت سارقی که می‌خواست خواننده شود پسر ۲۰ ساله ریزه میزه که عاشق خوانندگی بود، پس از ناکامی‌های پی در پی برای اینکه مثل خواننده‌های زیر زمینی مشهور شود وارد جرگه خلافکاران شد، اما پایان راهش یک زمین خوردن و بازداشت به دست پلیس بود. 
 غلامرضا مسکنی 

جوان آنلاین: چندی قبل مأموران پلیس تهران در جریان سرقت‌های سریالی تلفن همراه شهروندان در خیابان‌های شمال و شمال غرب قرار گرفتند. بررسی‌ها نشان داد چند ماهی است در غرب و شمال‌غرب پایتخت، رهگذران از دست دو موتور‌سوار سیاه‌پوش آسایش ندارند. آنها شیوه کارشان ساده، اما حساب‌شده بود؛ درست زمانی که قربانی سرگرم مکالمه با موبایل بود، یکی از سارقان از ترک موتور پایین می‌پرید، گوشی را می‌قاپید و با سرعت به همراه همدستش می‌گریخت. آنچه از بررسی‌های میدانی به دست آمد برای سارقان فرقی نمی‌کرد مالباخته زن یا مرد باشد. 

سارق ریزه میزه 

یکی از زنانی که گوشی‌اش در حوالی یکی از خیابان‌های غربی سرقت شده‌بود، به مأموران گفت: «همه چیز در چند لحظه اتفاق افتاد. حتی نفهمیدم از کدام سمت آمدند و آنقدر سریع بود که فرصت عکس‌العمل نداشتم. فقط دیدم پسر ریزاندامی گوشی‌ام را از دستم گرفت و سوار موتور همدستش شد و گریخت.»

گفته‌های شاکیان حکایت از آن داشت سارق اصلی پسر جوان ریزه میزه‌ای است که همیشه کلاه به سر و ماسک به صورت دارد تا شناسایی نشود. مأموران در بررسی‌های میدانی و بازبینی دوربین‌های مداربسته هم به ردی از سارقان نرسیدند. دو سارق در تمامی سرقت‌ها صورت‌هایشان را پوشانده‌بودند و پلاک موتورسیکلت‌شان هم مخدوش بود. 

دام مردم 

با افزایش شکایت‌ها، مأموران تحقیقات خود را گسترده‌تر کردند و با گشت‌های محسوس و نامحسوس در کمین سارقان نشستند، اما سارقان هر روز محل جرم خود را تغییر می‌دادند و با شکل و شمایل جدیدی برای سرقت به خیابان می‌آمدند، اما در نهایت سارق ریزه میزه حین سرقت در دام رهگذران گرفتار شد و به سرقت‌های سریالی‌اش پایان داد. چند روز قبل به مأموران پلیس خبر رسید رهگذران سارقی را در یکی از خیابان‌های شمالی بازداشت کرده‌اند. سارق بازداشت‌شده پس از سرقت گوشی یک زن جوان قبل از اینکه سوار موتور‌سیکلت همدستش شود، پایش به جدول گیر می‌کند و با سر زمین می‌خورد. سپس فریاد‌های کمک خواهی مالباخته به آسمان بلند می‌شود و مردم سارق زمین‌گیر شده را محاصره و دستگیر می‌کنند و راکب موتورسیکلت بی‌درنگ با جا گذاشتن همدستش با موتور فرار می‌کند. 

دست و پا چلفتی 

مأموران پس از انتقال متهم به اداره پلیس دریافتند وی همان سارق ریزه‌میزه‌ای است که همراه همدستش چند ماهی است تلفن همراه شهروندان را سرقت می‌کند. 

متهم در بازجویی‌ها به سرقت‌های سریالی باهمدستش به نام فرزاد اعتراف کرد. وی گفت: «می خواستم خواننده شوم، اما همه می‌گفتند دست و پا چلفتی‌ام و موفق نشدم. وقتی هم سرقت‌هایم را برای معروف‌شدن آغاز کردم، خیلی زود به خاطر دست و پا چلفتی به دام افتادم.» با اعتراف متهم مأموران فرزاد را هم شناسایی و وی را در مخفیگاهش دستگیر کردند. وی نیز به جرم خود اقرار کرد. تحقیقات از متهمان ادامه دارد. 

گفت‌و‌گو با متهم/ رؤیای خوانندگی 

سارق دستگیر‌شده معروف به «فرهاد ریزه» ۲۰ سال سن دارد. او که عاشق خوانندگی است، برای ورود به خلاف علاوه بر انگیزه مالی، رؤیای عجیبی را در سر داشت و می‌خواست از این راه مثل خواننده‌های زیر‌زمینی برای خودش اسم و رسمی پیدا کند. 

خودت را معرفی کن. 
من فرهاد هستم، اما همه به من می‌گویند «فرهاد ریزه». چون جثه‌ام کوچک است و همیشه مسخره‌ام می‌کردند. 

چرا مسخره‌ات می‌کردند؟ 
می‌گفتند من دست و پاچلفتی هستم و به درد هیچ کاری نمی‌خورم. 

می‌خواستی چه کاره شوی؟ 
دوست داشتم خواننده مشهوری شوم. 

چه شد به اینجا رسیدی؟
من از بچگی صدای خوبی داشتم. آرزو داشتم خواننده شوم. گیتار می‌زدم و در جشن‌های خانوادگی می‌خواندم. رؤیایم این بود که در تلویزیون یا حتی در برنامه عصر جدید بخوانم و معروف شوم، اما هر جا رفتم، گفتند صدایت خوب است، اما ظاهر و جثه‌ات مناسب نیست. همه می‌گفتند دست‌وپاچلفتی هستی. این حرف‌ها آزارم می‌داد. حس می‌کردم هیچ‌وقت به جایی نمی‌رسم. به همین‌خاطر وارد خلاف شدم. 

چرا خلاف؟
من می‌خواستم مشهور شوم. وقتی دیدم بعضی آدم‌ها بعد از دستگیری اسم‌شان همه جا پیچید، با خودم گفتم شاید این تنها راه شهرت برای من باشد. حتی خبر بازداشتشان باعث شد هزاران نفر درباره‌شان حرف بزنند. فکر کردم اگر من هم خلاف کنم و اسمم به صفحه حوادث روزنامه‌ها بیاید، بالاخره همه مرا می‌شناسند. شما که خبر دارید چند نفر از این خواننده‌های زیر‌زمینی پس از ارتکاب خلاف چطور مشهور شدند و اسم و رسمی در آوردند. 

چطور با همدستت آشنا شدی؟
از دوستانم خواستم مرا به خلافکار‌ها معرفی کنند. بعد با یک موبایل‌قاپ آشنا شدم. از سه ماه قبل با او کار می‌کردم. او حرفه‌ای بود و می‌گفت سرقت موبایل ساده‌ترین کار دنیاست. 

چه نقشی در سرقت‌ها داشتی؟
من همان کسی بودم که پیاده می‌شدم و گوشی را می‌قاپیدم. همدستم موتور را می‌راند و فرار می‌کردیم. تمرین زیادی کردم، اما همان‌طور که گفتم من دست‌وپاچلفتی‌ام. بار‌ها نزدیک بود زمین بخورم. آخرش هم زمین خوردم و گیر افتادم. 

پس سابقه نداری؟ 
نه. اولین‌بار است که بازداشت می‌شوم. 

در این مدت چه تعداد گوشی سرقت کردید؟ 
فکر کنم حدود ۳۰ تا ۴۰ گوشی. 

گوشی‌های سرقتی را به چه کسی می‌فروختید؟ 
همدستم مالخر می‌شناخت و می‌فروخت و سهم مرا هم می‌داد. البته گوشی‌های سرقتی قیمت زیادی نداشتند. 

الان چه حسی داری؟
خیلی پشیمانم. حالا می‌فهمم هیچ چیز ارزش ندارد. نه پول‌هایی که گرفتیم و نه حتی اسم بدی که روی آدم می‌ماند. من فقط زندگی‌ام را خراب کردم. همیشه به من می‌گفتند به درد هیچ کاری نمی‌خوری. حالا خودم هم باورم شده‌است. 

اگر آزاد شوی دوباره سراغ سرقت می‌روی؟ 
نه. چون می‌دانم ته خلاف گرفتاری است و زندان. الان باید مدتی پشت میله‌های زندان بمانم تا آزاد شوم، اما تصمیم دارم این بار دنبال کار درستی بروم.

برچسب ها: حوادث ، پلیس ، سارق
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
captcha
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار